Monday, May 7, 2012

آنچه از اصفهان نمی‌بینیم



بیژن روحانی - اصفهان هنوز پر است از خانه‌ها و آثار ناشناخته و یا فراموش‌شده‌ی بسیار. شهری که به نظر می‌رسد به دلیل جایگاهش در هنر و معماری ایران، باید بیشتر آثار تاریخی‌اش شناسایی شده و تحت مراقبت و حفاظت باشد.
اما هر از چند گاهی خبر می‌رسد که یکی دیگر از آخرین بازماندگان خانه‌های صفوی در حال تخریب است و یا سرایی کمتر شناخته شده در محله‌ای کهن، رو به ویرانی رفته است. سرایی که برخی می‌گویند به احتمال در محوطه‌ای ساخته شده که روزگاری آثاری کهن‌تر و از دوران سلجوقی و یا حتی ساسانی در آنجا بوده است؛ و این اکنون هشداری است که فعالان میراث فرهنگی در اصفهان در خصوص چند اثر کمتر شناخته‌ی این شهر می‌دهند.

 

پایگاه اطلاع رسانی «ایران‌نامه» که توسط شاهین سپنتا فعال میراث فرهنگی در اصفهان اداره می‌شود به تازگی گزارشی در مورد یکی از سراهای تاریخی اما فراموش‌شده‌ی این شهر منتشر کرده است.(+)

«سرای چنبلان» که به «قصر جمیلان» نیز مشهور است در محله‌ی کهن چنبلان یا سنبلان و یا سنبلستان اصفهان قرار دارد. آنچه که امروز در این محل دیده می‌شود بقایای یک سرای مربوط به دوران صفوی است. اما پژوهشگران در اصفهان می‌گویند که به احتمال زیاد این سرا یا کاروانسرای درون‌شهری، در محدوده‌ای ساخته شده که روزگاری یک قصر و باغ دوران سلجوقی بوده است. اما برخی دیگر از پژوهشگران تاریخ اصفهان از این نیز فراتر رفته و می‌گویند احتمال دارد آن قصر و باغ سلجوقی نیز به جای یک کاخ یا بنای ساسانی ساخته شده باشد.

پایگاه «ایران‌نامه» به نوشته‌های محمد مهریار و لطف‌الله هنرفر در این خصوص استناد می‌کند. محمد مهریار، پژوهشگر و اصفهان‌شناس، در کتاب خود با نام «فرهنگ جامع نام‌ها و آبادی‌های کهن اصفهان»، ضمن اشاره به ساختمانی که در جنوب غربی بیمارستان امین یا شفاخانه‌ی سنبلستان وجود دارد، نوشته که این همان محلی‌ست که با نام سنبلان در منابع کهن‌تر نیز آمده است.

لطف‌الله هنرفر، مورخ و باستان‌شناس، نیز در کتاب «گنجینه‌ی آثار تاریخی اصفهان»، با بررسی متن‌هایی قدیمی از جمله «جغرافیای اصفهان» اثر میرزا حسین خان تحویل‌دار اصفهانی، به برخی از راهرو‌های زیرزمینی در این محل اشاره می‌کند که احتمال دارد بعداً بر اثر ساختن آثاری جدید مانند خیابان ابن‌سینا و بیمارستان امین از بین رفته باشد.

محله‌ای که امروز این سرای دوران صفوی در آن قرار دارد در پیش از اسلام جزو روستاهای منطقه سپاهان بوده است. اما پس از شکل‌گیری و توسعه اصفهان در دوران پس از اسلام، این روستا نیز در محدوده حصار شهر قرار گرفت. پایگاه «ایران‌نامه» با اشاره به داستان‌هایی که در خصوص قصری که خسرو پرویز برای همسر خود، شکر، در سپاهان ساخت، و شرح آن در منظومه‌ی نظامی گنجه‌ای نیز آمده، این نظر را دوباره مطرح می‌کند که در این محدوده یک بنای ساسانی وجود داشته، که بعدها در دوره سلجوقی در آن باغ و قصر دیگری ساخته‌اند و در نهایت در دوره صفوی با تفکیک آن زمین و باغ بر جای مانده، در بخشی از آن یک سرا ساخته شده و بخش‌های دیگر نیز خانه و مغازه شده است. ظاهراً بخش کوچکی از ساختمان دوران سلجوقی در گوشه‌ای از این بنا باقی مانده است.

سرای موجود که قدمتش حداقل به چند سده می‌رسد، بسیار آسیب دیده و بخش‌هایی از آن از بین رفته است. به گزارش این پایگاه اطلاع‌رسانی، سرای جمیلان در گذشته دارای دو طبقه یا دو اشکوب بوده که اکنون طبقه بالای آن به طور کامل از بین رفته است. خود ساختمان نیز اکنون در اختیار انبارهای چوب و الوار و کارگاه‌های نجاری است. مرمت غیر اصولی، تغییرات فراوان در حجره‌ها و کارهای ساختمانی نامتناسب به اصالت این ساختمان به شدت آسیب وارد کرده است به طوری که چهره‌ی تاریخی آن در پشت پلکان‌های فلزی، سنگ‌های مرمر، سیم‌کشی و دیگر اقدامات نادرست پنهان شده است.

در کنار این گزارش، پایگاه «ایران‌نامه» از سرنوشت کاملاً متفاوت دو خانه‌ی تاریخی در اصفهان نیز یاد می‌کند. خانه‌ی اول که به نام خانه‌ی قزوینی‌ها شناخته می‌شود اکنون محل اداره کل میراث فرهنگی اصفهان است. این خانه که مربوط به دوران قاجار است تا دهه‌ی پنجاه خورشیدی در اختیار مالکان آن قرار داشته اما سپس توسط دولت وقت خریداری می‌شود و پس از انجام مرمت درست و اصولی در اختیار وزارت فرهنگ و هنر قرار می‌گیرد. این خانه که در محله تاریخی شهشهان قرار دارد به درستی حفاظت شده و با ‌آن که اکنون کاربری اداری دارد اما مورد بازدید علاقه‌مندان و دانشجویان نیز قرار می‌گیرد. اما در سمت دیگری از شهر و در نزدیکی میدان مشهور نقش جهان، خانه‌ی دیگری قرار دارد که جز سقف‌های فروریخته و پنجره‌های شکسته، چیز دیگری از آن باقی نمانده است. خانه متین پوربا اتاق‌های متعدد، حیاط مرکزی و تزیینات خود اگر همانند خانه‌ی قزوینی‌ها مورد توجه قرار گرفته بود اکنون می‌توانست جاذبه‌ای دیگر در این شهر تاریخی باشد.

مسافری که اینک به اصفهان می‌رسد، اگر پس از دیدن میدان باشکوه نقش جهان و بازار پرهیاهوی اصفهان، بخواهد قدمی در کوچه‌های پشتی و محله‌های قدیمی بزند، ظاهرا هنوز از دیدن آثار کمتر شناخته شده اما رو به ویرانی این شهر شگفت زده و البته متاسف خواهد شد.

آنچه از اصفهان نمی‌بینیم


آنچه از اصفهان نمی‌بینیم

دوشنبه, 02/18/1391 - 10:49
نسخه قابل چاپنسخه قابل چاپ
بیژن روحانی
بیژن روحانی - اصفهان هنوز پر است از خانه‌ها و آثار ناشناخته و یا فراموش‌شده‌ی بسیار. شهری که به نظر می‌رسد به دلیل جایگاهش در هنر و معماری ایران، باید بیشتر آثار تاریخی‌اش شناسایی شده و تحت مراقبت و حفاظت باشد.
اما هر از چند گاهی خبر می‌رسد که یکی دیگر از آخرین بازماندگان خانه‌های صفوی در حال تخریب است و یا سرایی کمتر شناخته شده در محله‌ای کهن، رو به ویرانی رفته است. سرایی که برخی می‌گویند به احتمال در محوطه‌ای ساخته شده که روزگاری آثاری کهن‌تر و از دوران سلجوقی و یا حتی ساسانی در آنجا بوده است؛ و این اکنون هشداری است که فعالان میراث فرهنگی در اصفهان در خصوص چند اثر کمتر شناخته‌ی این شهر می‌دهند.

 

پایگاه اطلاع رسانی «ایران‌نامه» که توسط شاهین سپنتا فعال میراث فرهنگی در اصفهان اداره می‌شود به تازگی گزارشی در مورد یکی از سراهای تاریخی اما فراموش‌شده‌ی این شهر منتشر کرده است.(+)

«سرای چنبلان» که به «قصر جمیلان» نیز مشهور است در محله‌ی کهن چنبلان یا سنبلان و یا سنبلستان اصفهان قرار دارد. آنچه که امروز در این محل دیده می‌شود بقایای یک سرای مربوط به دوران صفوی است. اما پژوهشگران در اصفهان می‌گویند که به احتمال زیاد این سرا یا کاروانسرای درون‌شهری، در محدوده‌ای ساخته شده که روزگاری یک قصر و باغ دوران سلجوقی بوده است. اما برخی دیگر از پژوهشگران تاریخ اصفهان از این نیز فراتر رفته و می‌گویند احتمال دارد آن قصر و باغ سلجوقی نیز به جای یک کاخ یا بنای ساسانی ساخته شده باشد.

پایگاه «ایران‌نامه» به نوشته‌های محمد مهریار و لطف‌الله هنرفر در این خصوص استناد می‌کند. محمد مهریار، پژوهشگر و اصفهان‌شناس، در کتاب خود با نام «فرهنگ جامع نام‌ها و آبادی‌های کهن اصفهان»، ضمن اشاره به ساختمانی که در جنوب غربی بیمارستان امین یا شفاخانه‌ی سنبلستان وجود دارد، نوشته که این همان محلی‌ست که با نام سنبلان در منابع کهن‌تر نیز آمده است.

لطف‌الله هنرفر، مورخ و باستان‌شناس، نیز در کتاب «گنجینه‌ی آثار تاریخی اصفهان»، با بررسی متن‌هایی قدیمی از جمله «جغرافیای اصفهان» اثر میرزا حسین خان تحویل‌دار اصفهانی، به برخی از راهرو‌های زیرزمینی در این محل اشاره می‌کند که احتمال دارد بعداً بر اثر ساختن آثاری جدید مانند خیابان ابن‌سینا و بیمارستان امین از بین رفته باشد.

محله‌ای که امروز این سرای دوران صفوی در آن قرار دارد در پیش از اسلام جزو روستاهای منطقه سپاهان بوده است. اما پس از شکل‌گیری و توسعه اصفهان در دوران پس از اسلام، این روستا نیز در محدوده حصار شهر قرار گرفت. پایگاه «ایران‌نامه» با اشاره به داستان‌هایی که در خصوص قصری که خسرو پرویز برای همسر خود، شکر، در سپاهان ساخت، و شرح آن در منظومه‌ی نظامی گنجه‌ای نیز آمده، این نظر را دوباره مطرح می‌کند که در این محدوده یک بنای ساسانی وجود داشته، که بعدها در دوره سلجوقی در آن باغ و قصر دیگری ساخته‌اند و در نهایت در دوره صفوی با تفکیک آن زمین و باغ بر جای مانده، در بخشی از آن یک سرا ساخته شده و بخش‌های دیگر نیز خانه و مغازه شده است. ظاهراً بخش کوچکی از ساختمان دوران سلجوقی در گوشه‌ای از این بنا باقی مانده است.

سرای موجود که قدمتش حداقل به چند سده می‌رسد، بسیار آسیب دیده و بخش‌هایی از آن از بین رفته است. به گزارش این پایگاه اطلاع‌رسانی، سرای جمیلان در گذشته دارای دو طبقه یا دو اشکوب بوده که اکنون طبقه بالای آن به طور کامل از بین رفته است. خود ساختمان نیز اکنون در اختیار انبارهای چوب و الوار و کارگاه‌های نجاری است. مرمت غیر اصولی، تغییرات فراوان در حجره‌ها و کارهای ساختمانی نامتناسب به اصالت این ساختمان به شدت آسیب وارد کرده است به طوری که چهره‌ی تاریخی آن در پشت پلکان‌های فلزی، سنگ‌های مرمر، سیم‌کشی و دیگر اقدامات نادرست پنهان شده است.

در کنار این گزارش، پایگاه «ایران‌نامه» از سرنوشت کاملاً متفاوت دو خانه‌ی تاریخی در اصفهان نیز یاد می‌کند. خانه‌ی اول که به نام خانه‌ی قزوینی‌ها شناخته می‌شود اکنون محل اداره کل میراث فرهنگی اصفهان است. این خانه که مربوط به دوران قاجار است تا دهه‌ی پنجاه خورشیدی در اختیار مالکان آن قرار داشته اما سپس توسط دولت وقت خریداری می‌شود و پس از انجام مرمت درست و اصولی در اختیار وزارت فرهنگ و هنر قرار می‌گیرد. این خانه که در محله تاریخی شهشهان قرار دارد به درستی حفاظت شده و با ‌آن که اکنون کاربری اداری دارد اما مورد بازدید علاقه‌مندان و دانشجویان نیز قرار می‌گیرد. اما در سمت دیگری از شهر و در نزدیکی میدان مشهور نقش جهان، خانه‌ی دیگری قرار دارد که جز سقف‌های فروریخته و پنجره‌های شکسته، چیز دیگری از آن باقی نمانده است. خانه متین پوربا اتاق‌های متعدد، حیاط مرکزی و تزیینات خود اگر همانند خانه‌ی قزوینی‌ها مورد توجه قرار گرفته بود اکنون می‌توانست جاذبه‌ای دیگر در این شهر تاریخی باشد.

مسافری که اینک به اصفهان می‌رسد، اگر پس از دیدن میدان باشکوه نقش جهان و بازار پرهیاهوی اصفهان، بخواهد قدمی در کوچه‌های پشتی و محله‌های قدیمی بزند، ظاهرا هنوز از دیدن آثار کمتر شناخته شده اما رو به ویرانی این شهر شگفت زده و البته متاسف خواهد شد.

کامل‏ترین ساز جهان


نگاهی دگرباره به ساز ابداعی فرش در قزوین
کامل‏ترین ساز جهان
در میان اهل موسیقی چه دستگاهی و چه کلاسیک غربی معمولاً گفته می‏شود پیانو، کامل‏ترین ساز جهان است و گویا مهم‏ترین دلیلش این است که همه هفت هنگام (Octave) صدای موسیقایی ممکن را در دل خود دارد و هر آن با فشار دادن شصتی‏ها، شنیده خواهند شد. امکانی که در هیچ ساز آکوستیک دیگری تا کنون یافت نشده است. بی‏حساب نیست گاه به پیانو لقب ارکستر سمفونیک هم می‏دهند، چه این که این قابلیت را دارد همانند ارکستر بزرگ، سر و صدایی راه بیندازد. اینک اگر معیار کامل‏بودن یک ساز را داشتن امکانات دیگری بدانیم، آن گاه، پیانو ناچار است در گوشه رینگ بنشیند و ساز فرش قزوین، شهری نه چندان بزرگ در دل ایران را تماشا کند. شما نیز چه پیانیست باشید و چه شنونده پیانو و چه بیگانه با پیانو، بد نیست گوشه دیگری بنشینید و هنر سرافراز ایران زمین را با همه بی‏مهری‏های هنرستیزان این سرزمین ببینید و بشنوید، باشد که رستگار شوید!
آن چه علمای علم سازگری تا کنون به عقل‏شان رسیده و به مرحله عمل رسانده‏اند، این است که همه آلات لهو و لعب جهان بشری به چهار گروه بادی، زهی کششی، زهی زخمه‏ای و کوبه‏ای بخش پذیرند. جسارتاً برای آن دسته از خوانندگان گرامی که با این واژه‏ها بیگانه‏اند، عرض می‏کنم: بادی یعنی سازهایی که با فوت یا نفس آدمیزاد صدا می‏دهند، مثل سرنا و کرنا و نی و نی‏انبان و غیره. زهی کششی یعنی سازهایی که سیم‏هایشان را با یک آرشه یا کمان مالش می‏دهند تا به صدا درآیند، مثل کمانچه، ویولون و خانواده محترمه. زهی زخمه‏ای به آن دسته از سازهایی گفته می‏شود که سیم‏هایشان را با یک واسطه به نام زخمه یا مضراب یا چکش به صدا درمی‏آورند، مانند تار، سه‏تار، پیانو، سنتور، قانون، عود، رباب و دیگر اهالی دیلینگ دیلینگ. کوبه‏ای هم که از نامش پیداست، هر آن چه کوبیده شود و البته صدا بدهد، ساز کوبه‏ای است، مانند، دف، تمبک، تومبا، دایره، دهل، طبل ریز، طبل بزرگ و دیگر کوبندگان ساخت بشر. در این جا سفارش می‏کنم ابتدا نمونه صوتی را بشنوید و سپس دنباله داستان را بخوانید. این جوری بیشتر خوش می‏گذرد.

 

ساز ساخته سیف‏الله شکری از هنرمندان دلسوخته قزوینی که خودش نام فرش بر آن نهاده است، بدون تعصب و بدون توهم -چه ناشی از قرص باشد و چه شعر بی‏مزه هنر نزد ایرانیان است و بس- یک ساز کامل در جهان امروزی است و اگر یک چیز دیگر هم داشت، دیگر سنگ تمامی برای صنعت سازگری بود. این فرش آهنگین که در واقع نمونه متفاوتی از چنگ باستان است، به جز صدای سازهای بادی، همه جور صدایی می‏دهد. هم مضرابی یا زخمه‏ای، هم کششی از نوع آرشه‏ای و هم کوبه‏ای. اگر کنجکاو هستید چگونه چنین چیزی ممکن است، فیلم کوتاه نوازندگی همان نمونه صوتی را ببیند. یقین دارم دوستان نوازنده‏ام که هر یک در نواختن سازی مهارت کافی دارند، با دیدن این فیلم، ناباورانه باور خواهند کرد این جا ایران است، قزوین، گوشه‏ای در زیرزمین، درون یک آب‏انبار قدیمی که فقط با نیروی عشق می‏توان چنین هنرمندانه به آفریش مجلل‏ترین ابزار موسیقی بشری دست یافت.
شیوه نواختن این ساز نوین و مبتکرانه، بسته به این که چه نوع صدایی بخواهید، متفاوت است. هم مانند قانون و چنگ با انگشتان دست می‏توان نوازشش کرد، هم به مانند سنتور با دو مضراب می‏توان نمایش دل‏انگیزی از صداها را به راه انداخت و هم به مانند دستان آهنین کوبه‏ای نوازان می‏توان از چندین جای آن، صدای سازهای کوبه‏ای را تولید کرد. به طور همزمان میان چهار تا ده نفر می‏توانند پیرامون این ساز بایستند و به صورت هماهنگ، چیزی را بنوازند. رنگ صدای ساز (سونوریته) به گونه‏ای است که هم شباهتی به سازهای چنگ، سنتور،  سنتورباس و قانون دارد و هم در عین حال شخصیت منحصر به فرد خود را نشان می‏دهد. صداهای کششی آن بی شباهت به صدای قیچک نیست و در بخش کوبه‏ای نیز هم حال و هوای کاخن اسپانیا به گوش می‏رسد و هم صداهایی غریب دیگر که شای دبه سادگی نتوان به چیزی نسبت داد. به گمانم اهالی موسیقی فیلم از این ساز پر هیبت بیشترین بهره را می‏توانند ببرند. قدرت فضاسازی آن برای بزک کردن تصاویر فیلم، خیلی خیلی بیشتر از دیگر سازهای ایرانی است.


هنرمند پرکار و محجوب، سیف‏الله شکری علاوه بر این ساز، تقریباً در ساخت همه سازهای ایرانی تبحر ویژه دارد ولی چندان در فکر تولید انبوه نیست. نمونه سه‏تاری که یکی از شاگردانش زیر نظر وی ساخته بود، چنان در دستانم لمید که اگر ساعت حرکت قطار اجازه می‏داد، همچنان نوازشش می‏کردم. به شوخی گفتم این را سر مزار زنده‏یاد عبادی بزنی، از جای برمی‏خیزد! به نظر من تولید چنین کیفیتی، یک ملزوماتی می‏خواهد تا در وجود هنرمند سازگر گرد آید و دلربایی کند. اگر آن ملزومات فراهم شود، دیگر مهم نیست چه سازی خواهد ساخت، هر چه بسازد، محشر می‏شود.
شکری در عین این که آدم چندان رسانه‏ای نیست و دوست ندارد حتی به اندازه زحمتی که می‏کشد، از کارش تعریف کند، از برخی جوانان جویای نام گله‏مند بود که حرمت اساتید را نگه نمی‏دارند. خودش با احترام زیادی از استاد همیشه جاوید، ابراهیم قنبری‏مهر یاد می‏کرد و دوست داشت از این تریبون به جوان‏ها بگوید: «اگر پسری یقه پدرش را بگیرد و در گوش او بزند، دلیلی بر قدرتمند بودنش نیست. تلاش کنید همانند نیاکان‏مان با لیاقت خود، به پدران‏مان نشان دهیم که بزرگ شده‏ایم.»
خوانندگان گرامی برای دانستنی‏های بیشتر، می‏توانند با ایمیل آقای شکریhakimworkshop@gmail.com تماس بگیرند.

 مطالب مرتبط:

ماه خردا در فرهنگ سنتی ایران

خردادگان جشن پاسداشت آب و گیاه و آبادانی                                        گرامی باد .... ایرج ادیب زاده: به فرخندگی هم نامی روز و ماه ...