Monday, May 7, 2012

کامل‏ترین ساز جهان


نگاهی دگرباره به ساز ابداعی فرش در قزوین
کامل‏ترین ساز جهان
در میان اهل موسیقی چه دستگاهی و چه کلاسیک غربی معمولاً گفته می‏شود پیانو، کامل‏ترین ساز جهان است و گویا مهم‏ترین دلیلش این است که همه هفت هنگام (Octave) صدای موسیقایی ممکن را در دل خود دارد و هر آن با فشار دادن شصتی‏ها، شنیده خواهند شد. امکانی که در هیچ ساز آکوستیک دیگری تا کنون یافت نشده است. بی‏حساب نیست گاه به پیانو لقب ارکستر سمفونیک هم می‏دهند، چه این که این قابلیت را دارد همانند ارکستر بزرگ، سر و صدایی راه بیندازد. اینک اگر معیار کامل‏بودن یک ساز را داشتن امکانات دیگری بدانیم، آن گاه، پیانو ناچار است در گوشه رینگ بنشیند و ساز فرش قزوین، شهری نه چندان بزرگ در دل ایران را تماشا کند. شما نیز چه پیانیست باشید و چه شنونده پیانو و چه بیگانه با پیانو، بد نیست گوشه دیگری بنشینید و هنر سرافراز ایران زمین را با همه بی‏مهری‏های هنرستیزان این سرزمین ببینید و بشنوید، باشد که رستگار شوید!
آن چه علمای علم سازگری تا کنون به عقل‏شان رسیده و به مرحله عمل رسانده‏اند، این است که همه آلات لهو و لعب جهان بشری به چهار گروه بادی، زهی کششی، زهی زخمه‏ای و کوبه‏ای بخش پذیرند. جسارتاً برای آن دسته از خوانندگان گرامی که با این واژه‏ها بیگانه‏اند، عرض می‏کنم: بادی یعنی سازهایی که با فوت یا نفس آدمیزاد صدا می‏دهند، مثل سرنا و کرنا و نی و نی‏انبان و غیره. زهی کششی یعنی سازهایی که سیم‏هایشان را با یک آرشه یا کمان مالش می‏دهند تا به صدا درآیند، مثل کمانچه، ویولون و خانواده محترمه. زهی زخمه‏ای به آن دسته از سازهایی گفته می‏شود که سیم‏هایشان را با یک واسطه به نام زخمه یا مضراب یا چکش به صدا درمی‏آورند، مانند تار، سه‏تار، پیانو، سنتور، قانون، عود، رباب و دیگر اهالی دیلینگ دیلینگ. کوبه‏ای هم که از نامش پیداست، هر آن چه کوبیده شود و البته صدا بدهد، ساز کوبه‏ای است، مانند، دف، تمبک، تومبا، دایره، دهل، طبل ریز، طبل بزرگ و دیگر کوبندگان ساخت بشر. در این جا سفارش می‏کنم ابتدا نمونه صوتی را بشنوید و سپس دنباله داستان را بخوانید. این جوری بیشتر خوش می‏گذرد.

 

ساز ساخته سیف‏الله شکری از هنرمندان دلسوخته قزوینی که خودش نام فرش بر آن نهاده است، بدون تعصب و بدون توهم -چه ناشی از قرص باشد و چه شعر بی‏مزه هنر نزد ایرانیان است و بس- یک ساز کامل در جهان امروزی است و اگر یک چیز دیگر هم داشت، دیگر سنگ تمامی برای صنعت سازگری بود. این فرش آهنگین که در واقع نمونه متفاوتی از چنگ باستان است، به جز صدای سازهای بادی، همه جور صدایی می‏دهد. هم مضرابی یا زخمه‏ای، هم کششی از نوع آرشه‏ای و هم کوبه‏ای. اگر کنجکاو هستید چگونه چنین چیزی ممکن است، فیلم کوتاه نوازندگی همان نمونه صوتی را ببیند. یقین دارم دوستان نوازنده‏ام که هر یک در نواختن سازی مهارت کافی دارند، با دیدن این فیلم، ناباورانه باور خواهند کرد این جا ایران است، قزوین، گوشه‏ای در زیرزمین، درون یک آب‏انبار قدیمی که فقط با نیروی عشق می‏توان چنین هنرمندانه به آفریش مجلل‏ترین ابزار موسیقی بشری دست یافت.
شیوه نواختن این ساز نوین و مبتکرانه، بسته به این که چه نوع صدایی بخواهید، متفاوت است. هم مانند قانون و چنگ با انگشتان دست می‏توان نوازشش کرد، هم به مانند سنتور با دو مضراب می‏توان نمایش دل‏انگیزی از صداها را به راه انداخت و هم به مانند دستان آهنین کوبه‏ای نوازان می‏توان از چندین جای آن، صدای سازهای کوبه‏ای را تولید کرد. به طور همزمان میان چهار تا ده نفر می‏توانند پیرامون این ساز بایستند و به صورت هماهنگ، چیزی را بنوازند. رنگ صدای ساز (سونوریته) به گونه‏ای است که هم شباهتی به سازهای چنگ، سنتور،  سنتورباس و قانون دارد و هم در عین حال شخصیت منحصر به فرد خود را نشان می‏دهد. صداهای کششی آن بی شباهت به صدای قیچک نیست و در بخش کوبه‏ای نیز هم حال و هوای کاخن اسپانیا به گوش می‏رسد و هم صداهایی غریب دیگر که شای دبه سادگی نتوان به چیزی نسبت داد. به گمانم اهالی موسیقی فیلم از این ساز پر هیبت بیشترین بهره را می‏توانند ببرند. قدرت فضاسازی آن برای بزک کردن تصاویر فیلم، خیلی خیلی بیشتر از دیگر سازهای ایرانی است.


هنرمند پرکار و محجوب، سیف‏الله شکری علاوه بر این ساز، تقریباً در ساخت همه سازهای ایرانی تبحر ویژه دارد ولی چندان در فکر تولید انبوه نیست. نمونه سه‏تاری که یکی از شاگردانش زیر نظر وی ساخته بود، چنان در دستانم لمید که اگر ساعت حرکت قطار اجازه می‏داد، همچنان نوازشش می‏کردم. به شوخی گفتم این را سر مزار زنده‏یاد عبادی بزنی، از جای برمی‏خیزد! به نظر من تولید چنین کیفیتی، یک ملزوماتی می‏خواهد تا در وجود هنرمند سازگر گرد آید و دلربایی کند. اگر آن ملزومات فراهم شود، دیگر مهم نیست چه سازی خواهد ساخت، هر چه بسازد، محشر می‏شود.
شکری در عین این که آدم چندان رسانه‏ای نیست و دوست ندارد حتی به اندازه زحمتی که می‏کشد، از کارش تعریف کند، از برخی جوانان جویای نام گله‏مند بود که حرمت اساتید را نگه نمی‏دارند. خودش با احترام زیادی از استاد همیشه جاوید، ابراهیم قنبری‏مهر یاد می‏کرد و دوست داشت از این تریبون به جوان‏ها بگوید: «اگر پسری یقه پدرش را بگیرد و در گوش او بزند، دلیلی بر قدرتمند بودنش نیست. تلاش کنید همانند نیاکان‏مان با لیاقت خود، به پدران‏مان نشان دهیم که بزرگ شده‏ایم.»
خوانندگان گرامی برای دانستنی‏های بیشتر، می‏توانند با ایمیل آقای شکریhakimworkshop@gmail.com تماس بگیرند.

 مطالب مرتبط:

No comments:

Post a Comment

ماه خردا در فرهنگ سنتی ایران

خردادگان جشن پاسداشت آب و گیاه و آبادانی                                        گرامی باد .... ایرج ادیب زاده: به فرخندگی هم نامی روز و ماه ...